بارش مغزی 
 
تکنيکي مبتني بر مذاکره تحت عنوان  به معناي بارش مغزي وجود دارد؛ به اين صورت که همه افراد دور هم مي نشينند و در مورد يک موضوع، به بحث و مناظره مي پردازند و هر فرد، موردي و يا راه حلي به ذهنش رسيد به جمع مطرح مي کند. همه مي توانند صحبت کنند. معلم که نقش هدايتگر جمع را به عهده دارد، همه مطالب و صحبتها را يادداشت مي کند. به اين ترتيب با يک مشارکت گروهي و تلنبار کردن افکار روي هم در يک جمع مي توان راه حلهايي براي مشکلات پيدا کرد. علاوه بر آن چون همه بايد در بحث شرکت کنند، خود موجب افزايش خلاقيت مي شود.
لذا يک معلم در اين گونه جمع ها، در اين تکنيک بسيار حساس است. چرا که دانش آموزان مي خواهند بدانند معلم بسيار با درايت عمل مي کند.
موضوعات قابل طرح در اين تکنيک مي تواند هر موضوعي که به نظر شاگردان جالب به نظر مي رسد، حتي در مورد معضلات اجتماعي مانند دفع درست زباله، صرفه جويي در آب و بسياري از مشکلات فردي و اجتماعي، اتفاقا" بسياري از اوقات، دانش آموزان راهکارهايي را ارائه  مي دهند که ممکن است به فکر ديگر افراد جامعه نرسد؛ چرا که افکار ما اغلب قالب ريزي شده و يک سمت و سوي مشخصي پيدا کرده است. ولي ذهن آنها هنوز شفاف است و مي تواند راههاي جديدي را نشان دهد. (گفتگو با استاد يوسف کريمي استاد دانشگاه )
بارش مغزي يکي از شناخته شده ترين شيوه هاي برگزاري جلسات همفکري و مشاوره بوده و کاربرد جهاني دارد. اين روش داراي مزايا و ويژگيهاي منحصر به فرد است. در واقع بسياري از تکنيکهاي ديگر منشعب از اين روش است.
اين روش توسط الکس اسبورن در سال 1988 معرفي شد. در آن زمان بنياد فرهنگي اسبورن اين روش را در چندين شرکت تحقيقاتي، بازرگاني، علمي و فني براي حل مشکلات و مسائل مديريت به کار گرفت. موفقيت اين روش در کمک به حل مسائل آن چنان بود که ظرف مدت کوتاهي به عنوان روشي کارآمد شناخته شد. فرهنگ لغت " وبستر" تعريف بارش مغزي را چنين بيان مي دارد: تکنيک برگزاري يک کنفرانس که در آن سعي گروه بر اين است تا راه حل مشخصي را بيابد. در اين روش همه نظرات در جمع بندي مورد استفاده قرار مي گيرند. روش بارش مغزي امروزه يکي از متداول ترين روشهاي تصميم گيري گروهي بوده و موجب گسترش و تحول بسياري از روشهاي مرتبط و مشابه شده است. دانشمندان زيادي از جمله اسبورن، کال و همکاران، بوچارد، گچار و همکاران، دلبگ و همکاران، لوئس و نگاندي و سيج در کتابهاي خود به اين روش پرداخته اند و براي ارتقاء آن کوشيده اند.
قواعد بارش مغزي :
اسبورن عنوان مي دارد پيشنهاد ايجاد شده در ذهن يک فرد عادي در گروه، 2 برابر پيشنهاد ايجاد شده در حالت انفرادي است. در صورتي که قواعد و مقررات مشخصي براي جلسات بارش مغزي در نظر گرفته و رعايت شود، اين روش بسيار کارآمدتر خواهد شد. بارش مغزي بر دو اصل و چهار قاعده اساسي استوار است.
اصل اول مبتني بر تنوع نظرات است. تنوع نظرات، آن بخش از مغز را که به خلاقيت مربوط است، فعالتر مي کند تا بر تفکر قضاوتي  ( THINKING JUDJMENTAL ) خود قايق آيد. تفکر قضاوتي در واقع به معني ارزيابيها و نظرات تکميلي نسبت به مطلب مطرح شده است. به اين منظور بعد از آنکه تمامي پيشنهادها جمع آوري شد، بررسي و ارزيابي پيشنهادها صورت مي گيرد.
اصل دوم کميت، فزاينده کيفيت است. يعني هر چه تعداد پيشنهادها بيشتر شود، احتمال رسيدن به يک راه حل بهتر افزايش مي يابد.
 
چهار قاعده اساسي بارش مغزي :
 
انتقاد ممنوع: اين مهمترين قاعده است و با توجه به اين که در جريان بارش فکري افراد انديشه هاي غلط يا صحيح خود را ارائه   مي دهند، هر گونه انتقاد يا اعتراض، روند فعاليت را کند مي کند و فکر آنان را به جاي تفکر در مورد موضوع مورد نظر، به سوي انتقاد و حتي واکنش در مقابل انتقاد سوق مي دهد و چه بسا به مشاجره منتهي شود.
اظهار نظر آزاد و بي واسطه:
 اين قاعده براي جرأت بخشيدن به شرکت کنندگان براي ارائه پيشنهادهايي است که به ذهن آنها خطور مي کند، بعبارت ديگر در يک جلسه بارش مغزي، تمام اعضا بايد جسارت و شهامت اظهار نظر را پيدا کرده باشند، بتوانند پيشنهاد و نظر خود را بيان کنند. هر چه پيشنهادها جسورانه تر باشد نشان دهنده اجراي موفق تر جلسه است، لذا قضاوت و ارزشيابي در مورد انديشه و فکر اعضا ممنوع است، زيرا که هم مقدار زيادي از وقت جلسه تلف شده و فکر اشخاص را منحرف ميکند. در نتيجه، فرصت تفکر و بارش فکري کاهش مي يابد.
 
تاکيد بر کميت :
 
هر چه تعداد نظرات بيشتر باشد، احتمال وجود پيشنهادهاي مفيد و کارسازتر در بين آنها بيشتر مي شود. موفقيت اجراي روش بارش مغزي با تعداد پيشنهادهاي مطرح شده در جلسه رابطه مستقيم دارد. در اين روش اين گونه عنوان ميشود که هر چه تعداد پيشنهاد بيشتر باشد، احتمال وجود طرح پيشنهاد کيفي بيشتر است.
 
تلفيق و بهبود پيشنهادها :
 
  اعضا مي توانند علاوه بر ارائه پيشنهاد، نسبت به بهبود پيشنهاد خود اقدام کنند. روش بارش مغزي اين امکان را به اعضاء مي دهد که پس از شنيدن پيشنهادهاي ديگران پيشنهاد اوليه بهبود داده شود. آنها همچنين مي توانند پيشنهاد خود را با چند پيشنهاد ديگر تلفيق کرده و پيشنهاد بهتر و کاملتري را به دست آورند.
نگارنده تا حدودي از اين روش در تدريس ادبيات فارسي بهره جسته ام، به اين صورت که قبل از تدريس درس مورد نظر که به صورت نظم است اين آمادگي را در دانش آموزان ايجاد کردم که شعر را بيت مي خواندند و از دانش آموزان خواسته مي شد که آنچه از اين بيت مي فهمند بيان کنند، از قبل ارائه هر گونه اظهار نظري را آزاد مي گذاشتم تا به راحتي دانش آموزان به اظهار نظر بپردازند. در آخر تدريس اظهار نظرها جمع بندي شده و بهترين نظرات به صورت اصلاح شده عنوان مي شد، سپس از دانش آموزان مي خواستم مفاهيم اين درس را در دفترچه با خط خوش به عنوان يک فعاليت بنويسند. هرچند اين کار ابتدا براي آنها کمي مشکل به نظر مي رسيد، ولي با اندکي صبر و حوصله و تکرار و تمرين به راحتي از عهده اين کار برمي آمدند.
نتايج تحقيقات پارس و ميدو در خصوص روش بارش مغزي را به صورت زير مي توان خلاصه کرد:
* آموزش از طريق بارش مغزي، توانايي حل مساله را در افراد افزايش مي دهد.
* روش بارش مغزي بيشتر از روش هاي مرسوم آموزشي ، به ايجاد عقايد و انديشه هاي آفريننده منجر مي شود.
* کوشش براي جهت دادن هر چه بيشتر به پاسخ سئوالات طرح شده، به افزايش پاسخ هاي آفريننده مي انجامد.
* دانش آموزاني که دوره هاي مربوط به حل مسائل به روش بارش مغزي را مي گذرانند، در آزمون هاي آفرينندگي گيلوفورد نمره هاي بيشتري مي گيرند،
 
مراحل روش بارش مغزي :
 
الف) خلاقيت و توليد انديشه
فعاليت افراد گروه در جلسه بارش فکري، با هدايت و راهنمايي مقدماتي مسئول جلسه شروع مي شود. با اين نوع سازماندهي، افراد انديشه ها و نظريات خود را بيان مي دارند و منشي تمام آنها را ثبت مي کند.
رعايت قوانين براي اجراي اين قسمت ضروري است. در حقيقت، فعال ترين بخش اين روش، اجرا و کنترل همين جلسه خلاقيت است که شخص، انديشه اي توليد مي کند و توليدات خود را در ضمن يک تفکر خلاق بيان مي دارد.
 
راهبردهاي مرحله اول :
 
بيان و تقهيم موضوع جلسه به وسيله رئيس جلسه.
اعلام وظايف اعضا، منشي و مشاهده کنندگان به وسيله رئيس جلسه .
بيان قوانين جلسه به وسيله رئيس جلسه .
شروع جلسه بارش مغزي و ارائه نظرات به صورت چرخشي و نوبتي.
ثبت نظريات و آراي بيان شده در حين اجراي جلسه به وسيله منشي.
 
ب ) قضاوت و ارزشيابي :
 
پس از اين که مرحله توليد انديشه ها در مدت معيني صورت گرفت، طبيعي است که تعداد زيادي نظريه و طرح به دست مي آيد. در مرحله دوم، اين مجموعه پالايش مي شود و نظريات مشابه و نامناسب حذف خواهد شد، سپس مشاهده گران و اعضاي اصلي جلسه بارش مغزي، اين نظريات را مورد بررسي و ارزشيابي قرار مي دهند و در نهايت، تعدادي نظريه يا طرح بصورت پيشنهاد و دست آورد اصلي جلسه اعلام مي شود، (منوچهر فضلي خاني/ راهنماي عملي روش هاي مشارکتي و فعال در فرآيند تدريس.
 
مزايا و معايب :
 
با وجودي که روش بارش مغزي بسيار متداول است، ليکن تاکنون بطور خاص، در جهت روشن کردن بهترين شرايط اجراي اين روش، تحقيقات کافي صورت نگرفته است. مزاياي اين روش عبارتند از :
با توجه به اصل هم افزايي باعث مي شود خلاقيت گروهي موثر از خلاقيت فردي عمل کند.
با اين روش، در مدت زمان نسبتا" کوتاهي، شمار زيادي پيشنهاد حاصل مي شود.
 
معايب و نقايص اين روش عبارتند از :
 
ممکن است ايجاد شرايط براي اظهار نظر آزاد و بي واسطه دشوار باشد.
گروه معمولا" تحت فشار اکثريت قرار گرفته و موجب مي شود فرد با نظر اکثريت موافقت کند، حتي اگر قويا" احساس کند که نظر اکثريت اشتباه است.
اکثر اوقات تمايل گروه بر حصول يک توافق است، تا دستيابي به پيشنهادهاي متنوعي که به خوبي مورد بررسي قرار گرفته باشند. در واقع اين حرکت در حال حاضر به خاطر ساختار جلسات، بصورت عادت  درآمده است.
هنگام بارش مغزي، اغلب افراد مواردي بديهي يا ايده آل را پيشنهاد مي کنند و اين از تلاش آنها براي بحث بيشتر و در نتيجه ارائه پيشنهاد خلاق مي کاهد.
ماهيت تنوع گراي بار مغزي، خود به خود مسبب افزايش پيشنهادها مي شود، ولي اصلاح و پالايش ساختاري پيشنهادها را در بر ندارند.
اگر گروه از يک رئيس جلسه خوب و با تجربه برخوردار نباشد، ممکن است برخي از افراد جلسه را، بطور کامل تحت الشعاع خود قرار دهند. لذا رئيس جلسه بايد وقت را با توجه به تعداد شرکت کنندگان تنظيم کرده و از ابراز توضيحات اضافي توسط شرکت کنندگان بکاهد و فرصت را به نفر بعدي بدهد.
اجراي موفقيت آميز اين روش مستلزم شناخت قبلي افراد از مساله است.
در اين روش، بهبود مرحله به مرحله " تدريجي " پيشنهادها کمتر مشاهده مي شود.
گاهي اوقات اين روش، به مسائل نسبتا" ساده و پيش پا افتاده محدود شده و باعث مي شود که روش ارائه شده براي حل مسائل کلي، پيچيده شده و کارآيي کافي را نداشته باشد. اينجا هم بايد مدير جلسه بطور صريح و واضح تذکر لازم را گوشزد کند و از      بحث هاي انحرافي افراد را بر حذر دارد.
براي بعضي افراد، پيروي از قواعد اين روش، يا ارائه پيشنهاد هاي متنوع مشکل است.
بارش مغزي گمنام بارش مغزي روش هاي گوناگوني مشتق شده است. مثلا" يک روش مي گويد بهتر است شرکت کنندگان پيش از ورود به جلسه پيشنهادهاي خود را کتبا" در اختيار رئيس جلسه قرار دهند، و رئيس جلسه هم پيشنهادها را در اختيار رئيس جلسه قرار دهند، و رئيس جلسه هم پيشنهادها را بدون اعلام منبع براي همه شرکت کنندگان قرائت کند. اين روش که براي از بين بردن معايب بندهاي 2 و 3 مورد استفاده قرار مي گيرد، بارش مغزي گمنام دارد.   شيوه هاي ديگر نيز وجود دارد. به عنوان مثال از شرکت کنندگان خواسته مي شود، تا نظرات خود را در مدتي کوتاه به رشته تحرير درآورند. اين روش افکارنويسي خوانده مي شود.
تلفيقي از افکارنويسي و بارش مغزي نيز وجود دارد که به روش  Trigger مشهور است. اين روش را جورج مولر کارشناس شرکت فورد موتور ابداع کرد.
 
در اين روش شرکت کنندگان هر کدام شخصا" فهرستي از کلمات مرتبط به مساله را تهيه مي کنند. مزيت اين روش بر روش بارش مغزي در اين است که قابليت بسط و گسترش پيشنهادها را دارد. ويليام گوردن به منظور غلبه بر برخي مشکلات بارش مغزي شيوه جديدي را ابداع کرد. رويه آن اين گونه است که رئيس جلسه از گروه مي خواهد مساله را ريشه اي مورد بررسي قرار دهند و رفته رفته با مطرح شدن نظرات متفاوت، افراد اطلاعات بيشتري پيدا کرده و پيشنهادهاي جديدي مطرح مي کنند.
مزيت عمده اين روش امکان بررسي ساير پيشنهادها و عدم تمرکز بر يک پيشنهاد است.
 
 
در نتيجه اين روش مانع تصميم گيري ناپخته در فرآيند حل مساله مي شود گونه ديگر بارش مغزي شيوه است. اين روش به وسيله هلموت اشليکسوپ از موسسه باتل ابداع شد. معايب بندهاي شماره 5،3،2 با اين روش بر طرف خواهد شد. در اين روش عناصر جلسات آزاد و روابط اجباري بطور فزاينده ترکيب مي شوند تا اين که گروه به راه حل نهايي مورد توافق دست يابد. توفان فکري عبارت است از بيان تفکرهاي متنوع، در حالي که روش SIL کتبي بوده و تفکر چه متنوع، چه مشابه اصل است.
 منبع : کتاب روش تدریس نوین 
 
 امیدوارم که مطالب این بخش برای شما عزیزان مفید باشد. با تشکر رضایی 
 
 
 
بازي هاي آموزشي دبستاني
شروع بازي را ميتوان به گذشته هاي دور، حتي از بدو پيدايش انسان نسبت داد. در حقيقت بازي جزئي از زندگي انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است.
انسان از نظر فيزيولوژيکي نياز به جنبش و حرکت دارد و بازي جزء مهم اين جنبش و حرکت است. انسان براي رشد ذهني و اجتماعي خود نياز به تفکر دارد و بازي خميرمايه تفکر است.
در ابتدا بازيچه بشر، مواد و اشياء خام و طبيعي به دست آمده از طبيعت بود. قطعهاي سنگ، به دست گرفتن آن، حرکت دادن آن و سرانجام غلتاندن يا پرتاب آن همه نوعي بازي محسوب ميشد.
رشد ذهني يا اجتماعي انسان و تسلط پيش رونده او بر طبيعت، امکان دستکاري در اشياء طبيعي را به وجود آورد و از اين زمان اشياء به خواست انسان تغيير شکل دادند تا بتوانند انديشه او را در شکلدهي به بازي غناي بيشتري بخشند و روح او را راضيتر گردانند. از اين زمانها آثاري در دست است. حجاريهاي روي ديواره غارها و تشابه آنها با مواد مورد نياز بازي به برداشت مـا از قـدمـت بازي ارزشي بيشتر خواهد بخشيد.
 
 
 
? تعريف بازي
هر نوع ورزش يا فعاليتي که توسط کودکان به منظور تفريح و تفنن انجام گيرد، بازي ناميده ميشود.
مربيان ورزشي از بازي تلقي جامعتري دارند. آنها معتقدند که «بازي، عبارت است از آن نوع فعاليتي که با ميل و اختيار در اوقات فراغت انجام ميشود.»
برخلاف نظريات گذشتگان که بازي را تنها وسيلهاي براي صرف انرژي مازاد بدن ميدانستند، کودکان به هنگام بازي بخشي از نيروي فکري و بدني خود را به کار ميگيرند و بازي را بخشي از زندگي عادي خويش به حساب ميآورند، ولي نبايد فراموش کرد که در اين نوع فعاليتها کودک به هيچ وجه خود را مجبور به انجام آن احساس نميکند و از آن لذت ميبرد.
در فرهنگنامه «و بستر» بازي به صورتهاي ذيل تعريف شده است:
الف) حرکت، جنبش و فعاليت به مثابه حرکت عضلات.
ب) آزادي يا محدودهاي براي حرکت يا جنبش.
ج) فعاليت يا تمرين براي سرگرمي، تفريح يا ورزش.
? فوايد بازي
بازي فوايد بسيار دارد که ميتوان آنها را به اختصار در سه بخش بيان کرد.
?) جسماني
?) عقلاني
?) اجتماعي و عاطفي
فعاليتهاي دستهجمعي در بازيها به کودکان کمک ميکند تا به بيان احساسات و مکنونات قلبي که از روح لطيف و بيآلايش آنها سرچشمه ميگيرد، بپردازند. هيجانات، کمبودها و ترسهاي خود را از دل بيرون بريزند و به فراموشي بسپارند. کودکي که به هنگام بازي قايمباشک، براي يافتن ديگران حتي به بيغولههاي تاريک سر ميکشد و در مکانها و زير سقفهاي متروکه تنها به جستجو ميپردازد در واقع به طور غيرمستقيم ترسهاي موهومه کودکانه را از تاريکي و تنهايي، از وجود خود دور ميسازد. کودکان قادر نيستند که آنچه را احساس ميکنند به طور روشن و واضح بيان کنند. ترتيب دادن بازيهاي نمايشي و همچنين استفاده کودکان از ابزار و وسايل بازيهاي فردي در بيان احساسات و افزايش خزانه لغات و مفاهيم کلمات آنها را کمک خواهد کرد.پژوهشهاي روانشناسي و تعليم و تربيتي نشان ميدهد که آغاز رشد آفرينندگي و ايجادگري در کودکان در سنين آمادگي پيش از دبستان است. در اين سن، فعاليت کودک نسبت به دوران خردساليش، تغيير مييابد و روابط جديدي ميان تفکر و عمل وي پديد ميگردد.
بازي، عمدهترين شکل فعاليت کودک و مناسبترين آن براي بروز و رشد استعداد ايجادگري او به شمار ميرود. بازي در کودک تحول ايجاد ميکند.
بازي نقش بزرگي در زندگي و رشد کودک دارد. ضمن بازي بسياري از خصوصيات مثبت آنان پرورش مييابد. اخذ نتايج تربيتي مطلوب از بازي به ميزان زيادي وابسته به کارداني مربي و آموزگار، آشنايي او با حيات و خصوصيات سني و خود ويژگيهاي خردسالان، رهبري صحيح و مطابق با اسلوب بازيهاي گوناگونست.
تأمين خوشبختي کودکان، وظيفهاي مقدس و شريف براي انجام اين وظيفه است. براي اين کار بايد قبل از هرچيز در دبستانها، همه گونه شرايط رشد و پرورش کودک فراهم شود، بايد کودکان را گرامي داشت، به آنها توجه کامل کرد، عاقلانه و ماهرانه در تعليم و تربيتشان کوشيد.لذا در راستاي تقويت مهارت خواندن و رفع اختلالات يادگيري دانشآموزان بازيهاي آموزشي براي پايههاي اول، دوم و سوم دبستان پيشنهاد ميشود.
? پايه اول طريقه گروهبندي
? بازي با توپ
ابتدا افراد به صورت حلقهاي ميايستند و با روشهاي مختلف گروهبندي ميشوند مانند روش زير:
افراد با توجه به نام خانوادگي خود با اولين حرف آن يک اسم براي خود انتخاب کرده و با صدا کردن آن اسم بايد توپ را به طرف آن پرتاب کنند. مثلاً در دور اول اسم ميوه و در دور دوم اسم حيوان و... در هر دوره افراد با توجه به تعداد گروهها بيرون آمده و تشکيل گروه ميدهند.
? بازي
- ابتدا افراد پشت به پشت هم روي صندلي مينشينند.
- به افراد بدون آنکه پشت سري آن متوجه شود اشياء مختلف را داده مانند (عدد، ستاره، دکمه، حيوان،....)
- هر يک از افراد به نوبت اشيا يا ابزاري که در دست دارد براي پشت سري خود توصيف ميکند به صورت مشاهده و نه استنباطي، طرف ديگر شکل آن را به طوري که ميشنود روي کاغذ ترسيم کرده و به عکس. مثلاً شکل دکمه. دايرهاي است که روي آن برجستگي دارد و در زير آن سوراخي کوچک دارد و براي پوشش به کار ميرود.
- در پايان کار، افراد شکلهاي کشيده شده و اشيا را به هم نشان ميدهند.
- افراد به هم توضيح ميدهند که اگر به گونهاي ديگر توضيح ميداد، شايد متوجه آن ميشد،
? نتيجهگيري از اين بازي
دقت نظر، همکاري گروهي دو نفره، تفکر، تقويت مهارت دست براي نقاشي کردن، اعتماد به نفس، شهامت گفتن، تجسم خيالي
- افراد در گروههاي خود نشسته و درباره اشيا با هم صحبت کرده و جنس آنها را مشخص ميکنند. مثلاً کدام يک نرم و کدام زبر و کدام يک از آنها جذب آهن ربا ميشوند و...
? کار عملي
?) مرحله (?)
- ابتدا دو ورقه سفيد را به دو قسمت مساوي تقسيم ميکنيم.
- روي يکي از ورقهها تصاوير جانوران يا اشيا را ميکشيم و روي يکي ديگر حروف الفبا يا اعدادي را مينويسيم و به تعداد گروهها تکثير ميکنيم.
نکته: اگر از حروف الفبا استفاده ميکنيم بايد حروفي را انتخاب کنيم که در آن حيوان يا شي به کار رفته باشد. مثلاً (د: سبد)
- به هر گروه يک برگه از تصويرها ويک برگه از اعداد يا حروف الفبا را مي دهيم.
- در ابتدا افراد بايد اين برگهها را قيچي کرده و به صورت کارت دربياورند.
- افراد بايد فکر بکنند که کدام يک از اين اعداد يا حروف مربوط به تصاوير است و طوري آنها را ارتباط بدهند که درآخر هيچ حرف وهيچ تصوير اضافي نيايد.
- هر تصويري بايد يک حرف يا عدد را داشته باشد و به صورت زوج دو تا دو تا باشند.
- تصاوير و حروف يا اعداد را به صورت پشت به پشت به هم ميچسبانند به طوري که مثلاً تصوير سبد در يک طرف کارت باشد و حرف (ب) در پشت آن در طرف ديگر باشد.
?) مرحله (?)
- کارتها را روي هم گذاشته به صورتي که تصويرها رو باشد و اعداد يا حروف در زير باشد.
- هر يک از افراد گروه به ترتيب بايد يکي از کارتها را بردارد به طوري که عدد يا حرف زيرآن را نه خود فرد و نه ديگر اعضاي گروه ببينند.
- آن فرد بايد حدس بزند که در زير اين تصوير چه عدد يا حرفي ميتواند باشد اگر حدس آن درست بود کارت را براي خود نگه ميدارد و اگر اشتباه بود کارت را در زير کارتهاي ديگر ميگذارد.
- بعد از دور اول در دور دوم اين کار تکرار ميشود و اگر در دور بعد (دور دوم) فردي نتوانست درست حدس بزند، ديگر اعضاي گروه ميتوانند به او کمک کنند يا خود فرد انتخاب کند که چه کسي از گروه به او کمک کند.
- در پايان مرحله ? هيچ کارتي روي ميز نميماند و هر يک از اعضاي گروه ? تا ? کارت دارند.
در راستاي تقويت مهارت خواندن و رفع اختلالات يادگيري دانشآموزان پايه دوم بازيهاي آموزشي زير پيشنهاد ميشود:
ـ طريقه گروهبندي بازي با توپ
ابتدا افراد به صورت حلقهاي مي ايستند و براي خود اعداد زوج يا اعداد فرد را انتخاب مي کنند و باگفتن عدد مورد نظر توپ را پرتاب کرده و با توجه به تعداد گروهها افراد بيرون آمده و تشکيل گروه ميدهند.
براي سهولت کار بهتر آن است که افراد کلمات رانوشته و به گردن خود آويزان کنند. اين بازي را ميتوان با جمع اعداد رياضي نيز انجام داد. مثلاً توپ دست عدد ? است و مربي عدد ?? را ميگويد عدد ? بايد توپ را به عدد ? پرتاب کند.
- براي سهولت کار بهتر آن است که افراد اعداد رانوشته و از گردن خود آويزان کنند.
? بازي
- ابتدا دو روزنامه ديواري تهيه کرده که در يکي از آنها محيط آلوده کشيده شده باشد و در ديگري محيط سرسبز رسم شده باشد.
- هر يک از افراد يک جانور در محيط آلوده مثل موش و يک جانور درمحيط سرسبز مثل مرغابي تهيه کند.
- پشت و رو کردن روزنامهها و زدن آنها روي ديوار بدون اينکه کسي از افراد متوجه بشود.
- افراد هر گروه بدون اطلاع از شکل روزنامهها بايد حيوانات را به دو دسته تقسيم و در زير روزنامهها بزنند
- برگرداندن روزنامهها بعد از آنکه افراد گروه حيوانات خود را در زير هر روزنامه زدند.
- قرار دادن و اصلاح کردن حيواناتي که به طور اشتباه قرارداده بودند در زير روزنامهها.
- گذاشتن حيوانات توسط سرگروههاي هر يک از گروهها در جاي مناسب و محل زندگي خود حيوانات.
- نتيجهگيري کردن در گروهها از انجام اين فعاليت وتهيه گزارش از کار خود و دليل آوردن و مطرح کردن سوالاتي از قبيل اينکه چرا سگ يا گربه در محيط آلوده زندگي ميکند و پاسخ دادن به اينگونه سؤالات توسط گروههاي ديگر
- در پايان افراد گروه احساس خود را نسبت به انجام اين فعاليت بيان بکنند.
در راستاي تقويت مهارت خواندن و رفع اختلالات يادگيري دانشآموزان پايه سوم، بازيهاي آموزشي زير پيشنهاد ميشود:
? پايه سوم
? طريقه گروهبندي
ابتدا افراد به صورت حلقهاي ميايستند و به ترتيب ميشمارند ?... ?... ?... ? وقتي به شماره ? رسيدند آن فرد بايد اسم يک حيوان دوزيست را نام ببرد، همينطور وقتي به عدد ??... ??... ?? و... رسيدند تا پايان و در آخر تمام کساني که نام يک حيوان دوزيست را مثال زدند، بيرون بيايند و تشکيل گروه دهند.
ـ دور اول: پستانداران
ـ دور دوم: پرندگان
ـ دور سوم: خزندگان
ـ دور چهارم: دوزيستان
ـ دور پنجم: ماهيها
? کاربرد
اين بازي را ميتوان در انشانويسي نيز انجام داد که افراد کلماتي را به دلخواه بگويند و بعد از تشکيل گروه افراد کلمات خود را کنار هم گذاشته و جمله با مطلبي را بيان کنند.
?) بازي(?)
ابتدا افراد را به ? گروه تقسيم کرده و آنها را به پشت و به صورت حلقهاي قرار ميدهيم.
ـ گردنبند حيوانات را که در ? گروه دوزيستان، پرندگان، خزندگان، پستانداران، ماهيها از قبل آماده کردهايم بدون اينکه افراد ببينند به گردن آنها از پشت آويزان ميکنيم.
ـ بهتر آن است که به صورت پراکنده حيوانات مختلف را به افراد بدهيم.
ـ افراد بايد با اشاره و بدون گفتن کوچکترين سخني يکديگر را راهنمايي کرده تا از حيواني که در پشت گردن آن آويزان است، مطلع شود و هم گروهي خود را پيدا بکند.
ـ بعد از تشکيل گروهها افراد هر گروه بايد درباره جانداري که در دست دارند بحث کنند، مثل اين که اين جاندار در کجا زندگي ميکند، پوشش بدن آن از چيست و...
ـ هرگروه حيوانات خود را روي تکه مقوايي چسبانده و زير هر حيوان توضيحات لازم را مينويسد.
ـ در پايان کار، سرگروه هر گروه درباره حيوانات توضيح ميدهد و بقيه گروهها ميتوانند سوالات خود را مطرح بکنند.
مثلاً اينکه چرا خفاش و نهنگ که به ظاهر پرنده و ماهي به نظر ميرسند، جزء دسته پستانداران هستند.
?) بازي(?)
ـ ابتدا افراد را گروهبندي ميکنيم و به هر يک از اعضاي گروه يک تکه کاغذ ميدهيم.
ـ هر فرد از گروه بدون آنکه بغلدستي آن متوجه شود، يک عدد سه رقمي با دورقمي را مينويسد.
ـ بعد افراد هر گروه به ترتيب براي ديگر اعضاي گروه خود عدد مورد نظر را به طور غيرمستقيم راهنمايي ميکند تا بقيه افراد گروه به صورت فردي عدد را که باتوجه به توضيحات حدس ميزنند يا در ذهن خود نگه ميدارند.
ـ بعد از اتمام کار اعضاي هر گروه به ترتيب عدد خود را رو کرده تا ديگر اعضاي گروه متوجه بشوند.
مثلاً عدد ??? عددي هستم سه رقمي که يکانم کوچکترين عدد زوج ميباشد و دهگانم فقط بر يک و خودش بخشپذير است و صدگانم زوج است.
ـ ممکن است بعضي از افراد گروه عدد مورد نظر را درست حدس نزده باشند در نتيجه به آن فرد ميگويند که اگر به اين صورت توصيف ميکردي ما متوجه آن عدد ميشديم.
ـ در پايان کار افراد اعداد خود را در هر گروه از بزرگ به کوچک نوشته و اعداد زوج و فرد را جدا ميکنند.
ـ بزرگترين يا مشکلترين عدد را در هر گروه معين کرده و سرگروهها براي ديگر گروهها توضيح ميدهند تا گروههاي ديگر با مشورت هم آن عدد را حدس بزنند. پس از پايان بازي افراد ميتوانند درباره سئوالات زير باهم بحث کنند:
ـ کجاي اين برنامه براي گروهها جالب و جذاب بود؟
ـ مشکلاتي که در توصيف و بيان عدد داشتند چه بود؟
ـ چگونه بايد اعداد را توصيف کنند که زودتر به جواب درست برسند؟
منبع:
 
فرحناز رنجوري ـ دبير آموزش و پرورش
فهرست منابع:
?ـ بازيهاي آموزشي، مقدم ـ مصطفي ـ ترکمان منوچهر ـ دفتر تحقيقات و برنامهريزي کتابهاي درسي ????
?ـ روانشناسي بازي، مهجور ـ سيامک رضا ????
روزنامه اطلاعات ( www.ettelaat.com )   
 
 ويژگيهاي تدريس فعال
ويژگيهاي تدريس فعال
يکي از مقوله هاي مهم در آموزش و پرورش فرايند ياددهي و يادگيري است .به عبارت ديگر تمامي فعاليتهاي آموزش و پرورش در جهت بسترسازي مناسب براي تحقق اين فرايند مي باشد. در رأس اين فرايند، دانش آموزان قرار دارند و همه فعاليت ها، مانند تأمين معلم، مواد آموزشي، فضاي آموزشي و ... در خدمت او قرار مي گيرد. مفهوم فرايند ياددهي – يادگيري در اين فرايند واژه هاي تدريس، يادگيري، ارزشيابي، مواد آموزشي، تعامل معلم و دانش آموزان و ... مطرح مي باشد که تعاريف واژه هاي اصلي ارايه مي شود.
 
1- تدريس: تعامل يا ارتباط متقابل معلم با دانش آموز بر اساس طرح منظم و هدفداربه منظور تغيير در رفتار را تدريس نامند.
2- يادگيري: تغيير درطرز تفکر و مهارت هاي ذهني و حرکتي را يادگيري نامند.
3- ارزشيابي: فرآيندي منظم براي تعيين و تشخيص ميزان پيشرفت شاگردان در رسيدن به هدفهاي آموزشي.
4- مواد آموزشي: شامل کتاب، فيلمهاي آموزشي، مجلات و ... که محتواي يادگيري تلقي مي شود.
 
اهداف در فرايند ياددهي – يادگيري
 
کميته بين الملل آموزشي در قرن بيست و يکم يادگيري را بر چهار ستون استوار مي داند:
1- آموزش براي يادگيري
2- آموزش براي عمل کردن
3- آموزش براي زيستن
4- آموزش براي همزيستي.
با يک نگاه کلي مي توان استنباط کرد که آموزش در وضعيت فعلي در جهت يادگيري ماندگارو استاندارد نيست، بلکه صرفاً جهت کسب نمره است .
همچنين آموزش هاي فعلي مهارت لازم را به بچه ها نمي دهند و آنها بدون کسب مهارت فارغ التحصيل مي شوند. در عين حال آموزش فعلي با اشتغال و زندگي همگوني کمي دارد و خرد جمعي و کارهاي مشارکتي کم رنگ است. بنابراين خلاء موجود بين وضع موجود و وضع مطلوب تماماً نشانه هاي آسيب در فرايند ياددهي و يادگيري است. نکته مهمتر اين است که در فرايند آموزش، روش يادگيري مهم است، تا دانش آموزان با دانستن روشها بتوانند با مسائل برخورد کنند و مشکلات خود را حل کنند. ( هسته اصلي فرايند تدريس، ترتيب دادن محيطي است که درآن شاگردان بتوانند تعامل کنند و نحوه يادگيري را بررسي نمايند.)
 
5- روش يادگيري همان روش فکر کردن است که هدف اصلي در فرايند ياددهي و يادگيري است. ( انديشيدن دانش آموزان در جريان آموزش برجسته ترين ويژگي فعاليت هاي آموزش در ژاپن است. )
 
6-  فکر کردن پاسخي است که انسان به مشکلات خود مي دهد و اين پاسخ متضمن دستيابي به حل مساله است. فکر، راهنماي عمل است. ( هدف عمده آموزش بايد وادار کردن دانش آموزان به تفکر باشد. اساس يادگيري نحوه تفکراست که بايد به شاگردان تعليم داده شود.)
 
7-  بنابراين بايد فعاليتهاي کلاس، مواد آموزشي، روشهاي تدريس و ... تماماً بايد تفکر را تحريک کند.( هر ياد دروني که نتواند تفکر و تخيل يادگيرنده را تحريک کند جز خاراندن حافظه نقش ديگري ايفا نکرده است.)
 
8- خلاقيت و حل مسأله محصول تفکر است. در کلاس هايي که به دانش آموزان اجازه داده مي شود فکر کنند، نظر دهند، سؤال و پرسش نمايند و حتي خلاف عرف و عادت نظر دهند ( تفکر واگرا ) دانش آموز پويا است و احساس خستگي نمي کند، در غير اين صورت چنانچه فقط شنونده باشد و انتظارات مشخص از او خواسته شود او را در آسيب بزرگي گرفتار کرده ايم، در اين حالت او احساس بد بيني پيدا مي کند، انگيزه خود را از دست مي دهد، هويت خود را شکست خورده مي بيند و ... . اگر کلاس شاد و براساس علاقه باشد و در مناسبات تعامل مطلوب برقرار شود،باعث مي گردد فردي مانند انيشتن که او را کودن تلقي مي کردند به يک دانشمند تبديل شود.
( استاد مطهري بيان داشته اند که مغز فراگيران را به صورت انبار نبايد تلقي کرد، بلکه هدف پرورش نيروي فکر است). يکي از اهداف مهم، پرورش تفکرانتقادي دردانش آموز است. انتظار اين است که دانش آموزان پس از فارغ التحصيل شدن در زمينه هاي مختلف اهل نظر بوده و بتوانند مسائل را نقد و تحليل نمايند. لازمه رسيدن به چنين هدفي شروع فعاليتها از دوران ابتدايي است تا آنها عملاً مخالفت کردن، موافقت کردن، معاشرت کردن، مباحثه کردن را تمرين کرده باشند. دانشمند ترين دانشمندان هم اگر مغز سياسي و فهم سياسي نداشته باشد با يک آب نبات به سوي دشمن مي رود و مجذوب او مي شود. استاد شريعتي هم در جمله اي زيبا فرموده اند: انقلابي شدن بيش ازهرچيز مستلزم يک انقلاب ذهني،يک انقلاب در بينش و يک انقلاب در شيوه تفکراست.
 
آموزش تفکر انتقادي شامل ايجاد عمدي يک جو نامتعادل است تا شاگردان بتوانند فرايندهاي فکري خود را تعريف و اصلاح کنند و دوباره بسازند. عامل اصلي در تفکر انتقادي توانايي طرح پرسشهاي مربوط به نقد و بررسي راه حلها بدون مطرح نمودن جايگزينهاست. مهارتهاي تفکرانتقادي بايد از طريق تلاش در تمرين تفکر انتقادي و تحليل از دروس مختلف رشد و توسعه يابند. براي رسيدن به اين هدف، معلم بايد بکوشد فضايي در کلاس ايجاد کند که در آن حس کنجکاوي طبيعي شاگردان شکوفا شود. علاقه شاگردان را پس از جلب کردن افزايش دهد، سپس بايد حالت کنش متقابل ميان شاگردان و استاد بر جو کلاس حاکم شود در اين حالت تفکر انتقادي رشد مي کند. بنظر مي رسد در اين زمينه مدارس ما دچار آسيب جدي هستند؛ يعني فعاليت دانش آموزان در جهت پرورش تفکري انتقادي هدايت نمي شود. يکي ديگر از هدفهاي اساسي يادگيري،استاندارد يادگيري است. يادگيري استاندارد،ب دانش، مهارت و نگرشهاي اساسي براساس اهداف آموزش مي باشد.
 
در شرايط فعلي بين نمره کسب شده و درصد قبولي دانش آموزان با يادگيري استاندارد آنها همخواني وجود ندارد. چرا که اکثر سؤالات امتحاني استاندارد نيستند و تمام سطوح شناختي را نمي سنجند. بنابراين يکي ديگر از آسيب هاي جدي در فرايند ياددهي – يادگيري نظام ارزشيابي است. امتحان به خودي خود هدف نيست بلکه ابزار و وسيله اي براي ارزشيابي يادگيري در راستاي اهداف پيش بيني شده است.در صورتي که بخش اعظم واقعيت هاي علمي و مندرجات کتابهاي درسي زمينه و محلي براي انديشيدن، مفهوم سازي، مهارت پروري و ... هستند و نه گفته ها و نوشته هاي مقدسي که همه دانش آموزان ملزم به پس دادن آنها در جلسه آزمون و ارزيابي باشند. معلمان بايد به اين آگاهي و مهارت برسند که هدفهاي متعالي برنامه را همراه با مفاهيم مهم و اساسي کتاب و نه همه متن کتاب را، هدف آزمون و ارزيابي قرار دهند. در کنار اين مطلب اندازه گيري با مقياس 20 مورد نقد است و بايد اين مقياس به حروف الف ، ب ، ج ، د و ه تغيير يابد. جمع بندي: اهداف آموزش در سه حيطه شناختي  عاطفي، رواني حرکتي تقسيم شده است .
 
در تقسيم بندي هاي جديد بيشتر اهداف دانستني، مهارتي و نگرشي مطرح مي گردد. در مجموع اين اهداف با هدف اصلي وزارت آموزش و پرورش که همان انسان سازي است پيوند مي خورد.انسان سازي در معناي عام همان تربيت است. به عبارت ديگر آموزش و پرورش فراهم کننده زمينه هاي لازم براي تربيت است. تربيت ابعاد مختلف انسان مانند بعدعاطفي، اجتماعي، سياسي، اخلاقي،اعتقادي،جسمي، ذهني رادربر مي گيرد.
 
 رويکردهاي فرايند ياددهي – يادگيري و آسيب شناسي آن
 
در مجموع مي توان اين فرايند را در دو رويکرد مورد بررسي قرار داد. 1- رويکرد نوين 2- رويکرد سنتي
رويکرد نوين: در اين رويکرد معلم نقش راهنما و تسهيل کننده را بر عهده دارد و دانش آموز در فرايند تدريس با فعاليتهاي خود، مهارت و توانايي هاي بالقوه خود را به فعاليت در مي آورد. در اين رويکرد دانش آموزفعال است، مسائل را کشف و حل مي کند، سوال مي کند و با همياري ديگران ياد مي گيرد و در نهايت فرايند محور است.
رويکرد سنتي: در اين رويکرد معلم، محور و ارائه دهنده اطلاعات و دانش آموز، شنونده و حفظ کننده مطالب است در اين رويکرد دانش آموز فعال نيست، لکه معلم فعال است و سعي مي کند مطالب را از طريق سخنراني يا توضيحي به نمايش بگذارد، دانش آموز به عنوان يک بانک فرض مي شود که بايد اطلاعات به آن سپرده شود. در اين رويکرد پاسخ ها و نمره هاي دانش آموزمهم است، رنهايت اين رويکرد نتيجه محور است.
بنابراين به نظر مي رسد تبديل رويکرد غير فعال به فعال، نمايشي اکتشافي، بانکي به حل مساله، پاسخ محور ه سوال محور ، يادگيري فردي به يادگيري همياري ، و ... با هدف خلاقيت دانش آموزان از ضروريات گذر از آسيب هاي موجود تلقي مي شود.
ويژگيهاي رويکرد نوين در فرايند ياددهي – يادگيري
 
1- معلم هدايت گر و تسهيل کننده جريان يادگيري است. 2- دانش آموزان در فعاليت هاي کلاسي فعال هستند. 3- دانش آموزان در فعاليت هاي کلاسي مسائل را بررسي و حل مي کنند. 4- دانش آموزان فرضيه هاي خود را آزمايش و نتيجه گيري مي کنند. 5- دانش آموزان علاوه بر پاسخ سوالات به طراحي سوال مي پردازند. 6- دانش آموز با همياري ديگران به يادگيري مي پردازند. 7- دانش آموزان پژوهش مي کنند و نتيجه آن را در کلاس گزارش مي نمايند. 8- منبع يادگيري علاوه بر کتاب شامل مواد آموزشي ديگر نيز مي باشد. 9- ملاک يادگيري استاندارد، پيشرفت مي باشد. 10- رشد فرايندهاي پيچيده ذهني ( نقد و بررسي، استدلال، تجزيه و تحليل، خلاقيت ) مفهوم سازي، خلاصه کردن، قضاوت و ... هدف است.11علاوه بر جنبه تمريني جنبه کاوشگري دارد. 12- فرصت خود ارزيابي براي دانش آموزان فراهم مي شود. 13- ارزشيابي مستمر در جريان تدريس صورت مي گيرد. 14- در ارزشيابي علاوه بر دانستنيها به مهارت و نگرش ها نيز توجه مي شود. 15- هر دانش آموز با خودش مقايسه مي شود. 16- دانش آموزان به توليد مفاهيم مي پردازند. 17- فرصت فکر کردن برايشان فراهم مي شود. 18- فرصت موافقت و مخالفت موضوعات فراهم مي شود. 19- مهارتهاي شناختي سطوح بالا مانند مهارت مشاهده تقويت مي شود. 20- زمينه براي مهارتهاي اجتماعي، از طريق تبادل نظر در گروه فراهم مي شود. 21- دانش آموزان با درگيرشدن در فعاليتها به آموختن علم مي پردازند. 22- اجازه داده مي شود دانش آموزان وسايل آموزش ساده را تهيه کنند. 23- گردش علمي در فرايند تدريس برنامه ريزي مي شود. 24-  دانش آموزان براساس محتواي کتاب نحوه يادگيري را بررسي مي نمايند.
ويژگيهاي رويکرد سنتي در فرايند ياددهي – يادگيري
 
اين ويژگيها در واقع آسيب هايي هستند که در فرايند ياددهي – يادگيري مدارس ما وجود دارند و بايد به سمت ويژگيهاي نوين تغييريابند.
1-معلم فعال است و مطالب را به طور کامل ارائه مي دهد. 2- معلم راه حل ها و پاسخ را ارائه مي دهد. 3- دانش آموزان فقط پاسخ ها را حفظ مي کنند. 4- دانش آموزان به تنهايي ياد مي گيرند. 5- منبع يادگيري فقط کتاب است. 6- ملاک يادگيري کسب نمره است. 7- رشد فرايندهاي ساده ذهني هدف است( شنيدن، حفظ کردن، نمره فراموشي). 8- تکاليف بدون هدف و خسته کننده است. 9- ارزشيابي از يادگيري بيشتر در محدوده دانستنيهااست. 10- دانش آموزان از فعاليتهاي خود و ديگران ارزشيابي نمي کنند. 11- ملاک يادگيري درارزشيابي بيشتردر مقايسه با ديگر دانش آموزان است. 12- دانش آموزان مفهوم آموزي مي کنند. 13- ارزشيابي پاياني بيشتر ملاک عمل است. 14- موضوعات آزمايشگاهي نيز به صورت تئوري و نوشتاري يادگرفته مي شود.
 
منابع
1- شعباني – حسن – مهارتهاي آموزش و پرورش – انتشارات سمت 1371
2- قورچان نادرقلي – جزئيات روشهاي تدريس – انتشارات دفتر همکاريهاي علمي بين المللي 1379
3- شعباني – حسن – مهارتهاي آموزش و پرورش – انتشارات سمت 1371
4- رئوف علي – ياددادن براي يادگيري – انتشارات امير کبير 1378
5- شعباني – حسن – مهارتهاي آموزش و پرورش – انتشارات سمت 1371
6- سرکار آراني – محمد رضا – آموزش و پرورش ژاپن – انتشارات دفتر همکاريهاي علمي و بين المللي 1379
7- اميلي – حزايا – مترجم آموزش و پرورش تفکرانتقادي – انتشارات سمت 1374
8- رئوف علي – ياددادن براي يادگيري – انتشارات امير کبير 1378
عظيم محسني – کارشناس ارشد تحقيقات آموزشي
ماهنامه نگاه
 

 


برچسب‌ها: روش تدریس بارش مغزی, چهار قاعده اساسي بارش مغزي

تاريخ : سه شنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۴ | 16:44 | نویسنده : ن. رضایی |